آکواریوم سارا | صفحه 4 | تصاویر اکواریوم اعضا

میخوام اتفاقی که افتاد رو با حس همون روز خودم براتون شرح بدم، چیزی نیست که کسی تجربه نکرده باشه اما برای من اولین بار بود بعد سه سال و نیم آکواریوم داری.

حدودا دی یا بهمنِ گذشته بود، یه روز عصر خواب بودم و هوا تاریک شده بود، یادمه در اتاقم باز شد و همزمان از نوری که روی صورتم افتاد و صدای مادربزرگم که صدام میزد بیدار شدم. چیزی که یادمه اینه که شنیدم:«سارا ... آکواریوم...» دیگه بقیشو یادم نیست فقط خواب و بیدار از جام پریدم و دویدم سمت هال، هنوز حتی چشمام نیمه باز بودن و به خاطر بلند شدن یهویی سرم گیج میرفت. توی راهرو هرچی جلوتر میرفتم صدای شرشر آب بلند تر میشد و کم کم منم چشمام بازتر میشد.

رسیدم و دیدم آب داره از تاپ فیلتر سر ریز میکنه و از لبه‌ی میز میریزه پایین.
زمین اطراف میز دریاچه شده بود و به فرش رسیده بود و همینجوری داشت فرش و وسایل رو خیس میکرد.

مجبور شدم پامو بذارم روی آب ها و برم جلو تا فقط فیلتر رو از برق بکشم. صندوق قدیمی مادرم کنار آکواریوم بود و میدونستم داخلش لباس‌های قدیمی و خاطره انگیزی هستن. آب روی صندوق هم ریخته بود و باید امیدوار میبودم که داخلش نرفته باشه...

همه خانواده خواب بودن. تا دو ساعت دیگه قرار بود مهمون بیاد و من نمیدونستم باید چیکار کنم. از صدای حرف زدن من و مادربزرگ بقیه هم بیدار شدن و بلبشویی به پا شد. مامان و بابا میدون رو به دست گرفتن و نذاشتن خودم این کثیف کاری که مربوط به آکواریوم خودم بود رو جمع کنم. مامان نگران مهمونا بود و فرش ها.

منم سریع تور ماهی گیریمو آوردم و ماهیا رو از آکواریوم خارج کردم و توی یه تشت گذاشتم. اگه اینکارو نمیکردم مامان و بابا خودشون میکردن و میدونستم که در برابر این ترسوهای کوچولو صبوری نمیکنن و با عجله گوشه‌‌ی آکواریوم گیرشون میندازن و میگیرنشون. اما من نگران باله ها و دم ابریشمیشون بودم و نمیتونستم بذارم کسی با خشونت بگیرتشون.
بعد از اون کل تانک رو با چندتا تشت خالی کردیم و بعد سنگ ها‌ی بستر رو...

کم کم همه تجهیزات و در نهایت خود تانک رو به حموم منتقل کردیم.

من مدتی بود که ساکن جای دیگه ای بودم و مسئولیت آکواریوم به دوش پدر و مادرم افتاده بود. میدونستم کار سختیه و مثل من نمیتونن بهش رسیدگی کنن. این اتفاق بهانه ای شد برای مادرم و گفت حالا که خودت نیستی دیگه اینا رو رد کن بره.

در طول مدتی که بقیه خانواده داشتن زمین‌ها و فرش‌ها رو تمیز میکردن

من داشتم وسایل آکواریوم رو توی حموم تمیز میکردم و فکر میکردم به این سه سال و به ماهیام و به اینکه دیگه تموم شد.

و آیا من لایقشون بودم؟ من مراقب خیلی خوبی نبودم. اینو میدونستم. شاید براشون بهتر بود که برن توی برکه‌ی مصنوعیِ یک باغ گل کنار بقیه‌ی گلدفیش ها.

چند وقت بعد من برگشتم سر کار و زندگی خودم و یک روز مامان برام این عکس رو فرستاد:

نوشت:‌ دارن میرن یه خونه بزرگتر ...

پی نوشت: من سال ۹۵ برای نجات دوتا ماهی گلی عید که در حال مرگ بودن آکواریوم رو گرفتم. یکی از ماهیا برای مادربزرگم بود یکیشون برای خالم.

سالهای بعدی هم اطرافیان چندتا دیگه گلدفیش دادن بهم.
سال ۹۷ یه آکواریوم بزرگتر کارخونه‌ای گرفتم و ۶ تا شدن ماهیام. اما یکی از اون دوتای اولی مریض شد و مرد. الان از حالشون خبر ندارم. فقط امیدوارم خوب باشن...

این ماجرای من.

ممنون که خوندید.

حسنHTB گفته
سلام 

آره از این اتفاق ها زیاد پیش میاد

توی لوازم اکواریوم نباید خیلی دستکاری کرد و مخصوصا فیلتر رو اگه خودمون بخوایم بسازیم و تاپ فیلتر کنیم ریسک هست حتی شرکتی هم خطر های خودش رو داره 

والا خودم نساخته بودم تاپ فیلتر رو. 
ولی خب اون مدتی که نبودم فیلترش تعویض نشده بود و مسیر آب مسدود شده بود...

shayan.s گفته
برای آکواریومتون مشکلی پیش اومده بود؟احتمالا خروجی تاپ فیلتر مسدود شده بوده.

تمام این ها تجربست.امیدوارم هر جا هستید موفق باشید.

من اولین بار که آکواریوم خریدیم تقریبا کلاس دوم راهنمایی بودم و واقعا هنوز هم شوق و ذوق اون روز را یادم هست.سالها آکواریوم را داشتم تا اینکه دانشگاه قبول شدم و رفتم یه شهر دیگه.دقیقا مثل شرایط مشابه شما من نبودم و کارهای آکواریوم را باید پدر مادرم و خواهرم انجام میدادن که خب سختشون بود.بعد از یک سال آکواریوم را جمع کردیم ولی من تسلیم نشدم یک آکواریوم توی خوابگاه دانشگاه درست کردم با تموم شدن درسم و برگشتنم به تهران میخواستم خب آکواریوم را جمع کنم و بفروشم ولی انقدر مسئول خوابگاه از آکواریوم خوشش اومده بود که توی همون خوابگاه نگهش داشتن  

بله ابر فیلترش به موقع تعویض نشده بود و مسدود شده بود خروجی.

چه جالب که بهتون اجازه دادن آکواریوم راه اندازی کنید. آکواریوم چند لیتری توی خوابگاه؟ دردسرای نگهداریش چی؟

ali.mns گفته
والا با این حساب من خیلی ریسک بزرگی کردم که تاپ رو دستکاری کردم :|

چند بار سر ریز داشته ولی خوشبختانه شیب دار گذاشتمش( یه لایه نازک ابر زیر یه بخشش گذاشتم) و اب به اک ریخته شده و خونه رو خیس نکرده.  

یادم نمیاد کی این اخطار رو داده بود بهم. دمش جیز !!!  

درسته منم اشتباه کردم که یه فکری به حال سر ریزش نکردم...