Hamed 20 | صفحه 2 | دفترچه مرخصی

A A A
Avatar

مهمان لطفا ثبت نام کنید

sp_Registration عضویت (ثبت نام) sp_LogInOut ورود
جستجوی پیشرفته

— در محدوده انجمن —




— محاسبه —





— گزینه های انجمن —





حداقل طول کلمه جستجو 3 کارکتر - حداکثر طول کلمه جستجو 84 کارکتر

شما مجوزی برای ایجاد نوشته ندارید
sp_Feed آر اس اس موضوع sp_TopicIcon
Hamed 20
۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۰:۴۵ ق٫ظ
Avatar
MOHAMMAD99

نویسنده ممتاز
Members
تعداد نوشته ها: 1304
تاریخ عضویت:

۱۵ دی, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

ghomeyshi گفته
اوه اوه از کافور گفتی داغ دلم تازه شد . کلا من فقط تو آموزشیم از این آشغالا به خوردم دادن . البته لیمو امانی هم تاثیر مشابهی داره . تا ۶ ماه بعدش هروقت نوشیدنی غیر مجاز میخوردم  گلاب به روت میشدم

حاجی محمد چرا پاک کنیم ؟ مگه اشکال داره پستت ؟

 

نه اوستا ترسیدم  بگی تو فضای مجازی جای این حرفا نیستو تذکرو ..

خلاصه ترسیدمو گفتم که اره داداش من خودم میدونم میخوای حذفش کنی که بعدا ضایع نشمfun

 

عجب چت رومی شده این تایپیکhahaha1

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۲:۱۸ ق٫ظ
Avatar
ghomeyshi

کاربر متخصص
Members

ناظم
تعداد نوشته ها: 2158
تاریخ عضویت:

۱۲ فروردین, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

صاب تاپیک میاد بزودی پستامونو پاک میکنه bunnyearsmiley

گفتی بابات . یاد آقام افتادم . سال ۵۲ رفته خدمت تا ۵۷ !! تازه اونم تو بلوا و آشوب انقلاب بقیه خدمتش رو عفو کنن . تازه بعد ۵ سال بقیش هم بیخیال شدن !

یه سرهنگ بوده زمان شاه که یه آشنایی با پدربزرگ ما داشته و موقع خدمت ، آقام میشه راننده شخصی ایشون . یه بنز تشریفاتی خیلی شاخ تحویل آقام میدن و صبحها مثلا میرفته دنبالش یا مثلا دم ظهر خانم سرهنگ رو میبرده اینور اونور و تو مسافرت ها هم راننده ی سرهنگ بوده مثلا . کلا خدمتش اینطوری بوده . حالا چرا ۲ سال شده بالای ۵ سال ؟ 

رفیقای آقام تعریف میکنن ۴ روز میرفته سر خدمتش روز پنجم ماشین تشریفات رو ورمیداره با رفیقاش میرن یه هفته شمال عشق و حال ! برمیگشته و توبیخ میشده و مثلا ۲۰ روز بهش اضافه خدمت میدن . دوباره ۴ روز میرفته خدمت با رفیقاش میرفتن بندر عباس . چند دفعه هم تو پادگان ریختن بالا سرش تو ماشین با هم پادگانی هاش داشتن نوشیدنی میخوردن !! اونم تو پادگان eek

خلاصه من انگشت کوچیکه آقامم نمیشم 

گیســـــو مــیان واژه برایم رهــــــــا نکن /
من از تبار واژه ی سرخ ســـــــــــیاوشم /
بـــــانو ! به قول حضرت استاد " شهریار " /
عاشق نبوده ای که بفهمی چه میکشم

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۲:۲۸ ق٫ظ
Avatar
behdad

کاربر عالی
Members
تعداد نوشته ها: 208
تاریخ عضویت:

۱۶ تیر, ۱۳۹۳
sp_UserOfflineSmall افلاین

بله بابام که کلا بیخیال خدمت بود عموش سر تیپ بود اسم پادگان هم به اسم بابا بزرگم بود

دیگه خودتون حساب کنید دیگهflower2

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۱۰:۱۹ ق٫ظ
Avatar
یاشار
آبادان

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر کامنت

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 1969
تاریخ عضویت:

۷ خرداد, ۱۳۹۳
sp_UserOfflineSmall افلاین

حامد جان برو خدا به همرات

البته با این تجارب و خاطراتی که آقای قمیشی تعریف کردن خداییش فکر کنم الان کاملا" آماده و مشتاق هستی که هرچه سریعتر بری . خداییش آقای قمیشی دمت گرم اصل حالو کردی توی خدمتت . fun

چندتا نصیحت البته آقای قمیشی کاملا" همه چیز رو توضیح دادن . هیچ مسئولیتی توی خدمت قبول نکن ، نه رانندگی نه آشپزی نه .... هیچی . البته دوره ی آموزشی که چاره ایی نداری خواه نا خواه باید یه مقدار بیگاری و سینه خیز و رژه و این حرفا بری . کلا" بزار خیالتو راحت کنم . آموزشی فقط و فقط ۴ ، ۵ روز اولش بهت سخت میگذره اونم بخاطر دور شدن از خونه و خانواده و محله و کلا" آزادی هایی که داشتی یا به قول دوست خوبمون آقای قمیشی دور شدن از دوست دخترت بیشتر از همه بهت فشار میاره i-love-you

وقتی هم آموزشیت تموم شد باید یه کاسه دستت بگیری تا اشکاتو توش جمع کنی لحظه ی تقسیم نیرو و جدا شدن لحظه ی غم انگیزیه cryتقسیم هم که شدی ۲ ماه اول یکم سختی داری البته سختی که نه ولی چون هنوز آش خور به حساب میای باید یکم جور بقیه رو هم بکشی بعد از ۲ ماه دیگه واسه خودت ایه خدمتی میشی و دستور میدی و کلی حال میکنی .

البته حامد جان متاسفم که ارتش افتادی ارتش یکم نسبت به بقیه سخت تر هست ولی بازم میگذره . با آقای قمیشی موافقم خدمت رو هرطور بگیری همونطور برات میگذره پس سخت و آسونش دست خودته اگه میخوای مررررررررررررررررررررررررررررررد بشی سخت بگیرش اما اگه میخوای مرد بشی بیخیال بگذرونش که معمولا" ۹۹ درصد فقط میرن مرد بشن و ۱ درصد باقی مونده هم میرن مررررررررررررررررررررررررررررررد بشن و جور بقیه رو بکشن fun

زمان ما میگفتن : توی نیروی انتظامی خدمت کن ، غذای سپاه رو بخور ، کارت ارتش رو بگیر فکر کنم مختصر و مفید در مورد هر سه نیرو توضیح دادم . خب دیگه برو تا اشکمون رو در نیاوردی برو دیگه مررررررررررررررررررررد یا مرد کدومش ؟؟؟؟؟done

فقط حامد جان قربون دستت اون آشی رو که گفتی یادت نره اگه به همه بچه های سایت آش دادی که خدمتت زود میگذره اما اگه ندادی خدمتت بجای ۱۸ ماه ۱۸ سال طول میکشه ها ! پس به خونه بگو دیگه آش رو بار بزارن آب آشم زیادتر کنن که به همه برسه hahaha2

در کل واست آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم هرچه زودتر بتونی دوباره به ما سر بزنی و از تجاربت استفاده کنیم و جات خیلی اینجا خالی میشه goodbye3

پرسیدند : بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم جهنم است بهشت بی دوست .

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۱:۳۸ ب٫ظ
Avatar
.sina
تهران

کاربر هدفمند
Members

ویرایشگر کامنت
تعداد نوشته ها: 599
تاریخ عضویت:

۲۷ دی, ۱۳۹۱
sp_UserOfflineSmall افلاین

سلام

آقا حامد برو خدا پشت و پناهت به سلامتی برگردی دوباره به سایت و خونه زندگیت من فقط از تیر اندازی خدمت خوشم میاد همین بقیه شو دوس ندارم به فکر قاچ شدن و دیوونگی و آسیب رسوندن به خودت نباش همین دوستمون که خودشو چاق کرده از زندگی خودش گفت که افتاده یا تو این برنامه تلویزیون نشون میداد طرف ۲۴۰ کیلو شده بود لاغر هم نمیشد بد بخت از زندگی افتاده بود این خوبه یا دو سال بری برگردی دوباره زندگی عادی رو شروع کنی یا یکی انگشتای خودشو با ساطور قطع کرده بود یا یکی به خودش تیر انداخته بود و چنتا پاکت سیگار رو خورده بود نکن این کارارو و با خیال راحت برو برگرد به آغوش خانواده . کافور هم شنیدم ممنوع شده دیگه تو پادگانا نمیدن .

آقا قمیشی این کارایی که شما تو خدمتت کردی از هر کسی بر نمیاد همه کائنات با شما جور بوده که تونستی از این کارا بکنی هر جایی نمیشه این کارا رو کرد ولی خیلی با حال بود خاطتراتتون حال کردم کلی خندیدم .hahaha1hahaha2hahaha2hahaha2hahaha2

1447771626 تالار گفتگو کرم بین و لطف خداوندگار     /       گنه بنده کرده ست و او شرمسار

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۳:۰۸ ب٫ظ
Avatar
ghomeyshi

کاربر متخصص
Members

ناظم
تعداد نوشته ها: 2158
تاریخ عضویت:

۱۲ فروردین, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

ما مخلص رفقا هستیم . شاید به قول شما محیط بیمارستانی و پزشکی یه قدری کمتر حالت نظامی داشته باشه اما اصلا ما ها تو طبقه های دیگه ای بودیم و قسمت پزشکی جای دیگه . البته کمی شل و ول تر بود اما بهرحال بازم نظامی بود و احترام و درجه و تنبیه و توبیخ و اضافه خدمت . من خداییش بعضی خاطراتمو تعریف نکردم گفتم حالا اینارو بگم ملت فکر میکنن دارم داستان میگم . یعنی یه کارایی میکردیم باورت نمیشه ما تو دوران خدمت بودیم . بعضیاشو اگه تعریف کنم که اصلا فیتلر میشیم بعضیاش هم تعریف کنم ملت میگن طرف توهم داره . مثلا من اصلا آمار نداشتم اونجا . همه صبح باید میرفتن تو بخش اداری آمار حاضری میدادن ظهر هم موقع رفتن همینطور . نظامی ها هم همینطور . باید تو اداری کارت میزدن . من اصلا آمار نداشتم . نه اینکه نداشته باشم اما مامور بودم . کسایی که خدمت رفتن میدونن یعنی چی . یعنی آمار من دیگه با اون بخش اداری و بخش وظیفه ها نبود . وقتی مامور میشی آمارت با یه شخص هست و تمام . آمار من با اون سروان مون بود . یعنی یه روز بیا یه روز نیا یه روز برو سفر . فقط با این بنده خدا هماهنگ بودم . تازه من ۴ ماه از خدمتم مونده بود که اون بنده خدا بازنشسته شد و من ۴ یا ۵ روز اومدم سر خدمت پیش هرکی میرفتم کار کنم درگیر میشدیم سرهنگمون گفت دیگه نیا . یعنی ۴ ماه بعد عید رو کلا نرفتم . یه بار یادمه عید نوروز شد گفتن نیروها باید ۲ قسمت بشن نثفشون نیمه اول بیاد نصفشون نیمه دوم و خیلی هم سفت گرفته بودن . من و مصطفی نیمه اول بودیم . به فرمانده گفتم من میام کار اینم میکنم . دیگه این نیاد . گفت اگه حتما انجام میدی باشه . مصطفی کلا رفت . این رفیقمون شمالیه زن و بچه هم داشت و میخاست کلا بره شمال و نیمه ی دوم بود . رفتم گفتم من نیمه ی دوم هم میام به جای این . فرمانده ازم قول گرفت کل عید بیام گفتم به جون خودت میام . اونم کلا رفت . جالب اینکه اینا از ۲۸ اسفند رفتن تا ۱۴ فروردین . من از ۲۷ اسفند رفتم تا ۱۶-۱۷ فروردین . بنده خدا هرجا هست خدا براش خوب بخاد . خیلی پیرمرد باحالی بود فرماندم . هر وقت من اینطوری بعد ۱۰-۱۲ روز میرفتم یه لبخند ملیحی میزد یعنی " ای تو روحت " ولی خیلی بامن راه اومد . من تو تمام طول خدمت حتی ۱ روز هم اضافه نخوردم . یعنی اضافه زیاد خوردم اما اضافه نرفتم . فقط چون مسئول آمار من شخص ایشون بود و تو نظام اگه کسی یه جایی نباشه و براش حاضری بزنن خیلی خیلی خیلی سخت میگیرن و بابای طرف که حاضری زده رو درمیارن ، بمن میگفت فقط بعد از ظهرها یه زنگ بمن بزن بدونم زنده ای مشکلی نداری تصادف نکردی ، که من آمارتو حاضر رد کردم گرفتار نشم . بنده خدا یه وقتایی بهش میگفتم داری میای ۲ تا چایی هم بیار باهم بخوریم . خیلی خاطرات خوب دارم ولی خیلیاشو خب نمیشه تعریف کرد . یا مورد داره یا دیگه طرف فکر میکنه داریم شعر میگیم . حالا یادم بیاد باحال هاشو براتون تعریف میکنم حامد هم تقویت روحیه بشه

۲ تا نکته رو آقای یاشار خوب اشاره کردن . اول اینکه روزی که میری تو پادگان آموزشی فحش میدی و بد و بیراه میگی و نمیدونم میگی من از اینجا تقسیم بشم ۱ ثانیه هم نمیمونم و مرده شور همتونو ببره . روزیکه تقسیم میشی بری دنبال کارت میری التماس میکنی مارو نگه دارین و گریه زاری . فیلم هندی میشه . من کلا خیلی شرور بودم . ۱ شب باعث شدیم به اتفاق دوستان که کل گردان شام نخورن و اعتصاب غذا کردن . حالا شاید تو ظاهر فکر کنین بگن به درک که نخوردین اما در عمل قضیه خیلی بیخ دار میشه . افسر نگهبان اون شب اومد خواهش تمنا . بازم هیچکس نرفت . تو غذائه چند تا سنگ بود . همون شب ۳ تا نامه نوشتم یکی به جانشین فرمانده ی کل ارتش . یکی به فرمانده ی حفاظت پادگانمون . یکی هم به رئیس عقیدتی سیاسی . یعنی یه جوری شد خداییش فردا صبح برای صبحگاه که همیشه یه ستوان معمولی تو جایگاه بود ، ۲۰ تا درجه دار و امیر و فرمانده از بیرون اومده بودن و بعد صبحگاه اومدن مصاحبه کردن و فرمانده های پادگانمون یکی یکی اومدن عذرخواهی . حالا اینقدر اذیتشون کردیم اما تقسیم که شدم داشتم میرفتم فرمانده ی آموزشیمون دیدم بغض کرده به جای اینکه من احترام بذارم بلند شد پا چسبوند . خداییش منم حالم بد شد . خیلی وقتا میرفتم تو اتاقش سیگار میکشیدیم و از کار و زندگی و زن و بچش میگفت . بچه ی تهران بود . بچه های گردان هم که همه فیلم هندی . یه پسره بود مال شیراز . ما همون روزای اول دعوامون شد بدجوری زدمش بیچاره رو . خدا از ما بگذره . بعد ها بچه ها میرفتیم پشت ساختمون سیگار بکشیم آشتیمون دادن . روزیکه داشتیم میرفتیم از فراغ من گریه میکرد . کلا از الان آمادگیشو داشته باش

نکته ی مهم دیگه که دوستمون گفت اینکه زیر بار هیچی نرو . اولین روزی که میرین تو حیاط میگن کیا دوست دارن منشی بشن ؟ حالا ملت فکر میکنن منشی هیچ کاری نمیکنه . یا مثلا میگن کسایی که مسئول آشپزخونه و پخش غذا باشن بهشون خوب غذا میرسه یا مثلا ار رژه معاف هستن . خلاصه اینکه زیر بار هیچی هیچی نرو . بگو من یه بیسواد نادان جاهل هستم که نه رانندگی بلدم نه کامپیوتر نه دست چپ و راستمو میشناسم . حالا شاید یه رژه نرن که اونم کرکر خندس . اونم شاید نرن . ولی بقیه ساعت ۵ بیدار باش دارن . اینا باید از ۳.۵ بیدار شن چایی بذارن برو صبحونه تحویل بگیرن و ....  . خلاصه خودتو بزن به اسکولی و هیچ کاری رو قبول نکن . اگه هم گردنت انداختن گند بزن که ازت پس بگیرن . یه پسره بیشرف رفته بود مخصوصا تو چایی گردان به جای شکر نمک ریخته بود . آخه ما رفتیم آموزشی ۲۰ روز اولش ماه رمضون بود . حالا همین ماه رمضون هم داستان داره بعدا برات میگم . اما یه بار نمک ریخت تو چایی . دیگه کلید آبدارخونه رو ازش گرفتن . زیر بار هیچی نرو

 

راستی یه ضرب المثل قدیمی هم هست . بقیشو ولش کن اما شما سعی کن تو خدمت سیگاری بشی fun

گیســـــو مــیان واژه برایم رهــــــــا نکن /
من از تبار واژه ی سرخ ســـــــــــیاوشم /
بـــــانو ! به قول حضرت استاد " شهریار " /
عاشق نبوده ای که بفهمی چه میکشم

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۳:۵۴ ب٫ظ
Avatar
.sina
تهران

کاربر هدفمند
Members

ویرایشگر کامنت
تعداد نوشته ها: 599
تاریخ عضویت:

۲۷ دی, ۱۳۹۱
sp_UserOfflineSmall افلاین

آقا قمیشی چرا بچه مردمو از راه به در مرکنی تو خدمت سیگاری بشه بعدا بیچاره میشه نمیتونه بزاره کنار یا با این جرف یه پدر مادر دلسوزی ببینن شکایت میکنن از سایت به جرم دعوت به دخانیات فیلتر میلتر میشیم بد بخت میشیم کلا گفتم فکر آسیب زدن به خودتو به خاطر در رفتن از خدمت نکن بعدا پشیمون میشی که علاجی هم نداره فکر کن اردوی دوران مدرسه هست ازش لذت ببر و به سختیاش فکر نکن 

آقا سیاوش شما هم اگه دوس داری اون مطالبی رو که تو عمومی نمیشه گفت واسه بچه هایی که تو همین تاپیک پست زدن یه مطلب بنویس واسه همه ارسال کن البته اگه دوس دارید اگه نه که هیچی ولی چه خدمتی کردید شما به قول دوستمون از کویتم رد کرده.

موفق باشید

1447771626 تالار گفتگو کرم بین و لطف خداوندگار     /       گنه بنده کرده ست و او شرمسار

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۴:۲۱ ب٫ظ
Avatar
behdad

کاربر عالی
Members
تعداد نوشته ها: 208
تاریخ عضویت:

۱۶ تیر, ۱۳۹۳
sp_UserOfflineSmall افلاین

بله بله چه بچه خوبی هستی شما آقا سینا 

توی ارتش از اگه بخوای با یه فرمانده رفیق بشی تنها راهش سیگاره 

خودت دقت کن هر فرمانده ای تو ارتش سیگاری بعد می گه چرا سیگار می کشی پدر...اونوقت خودش می ره سیگار می کشه بعد اگر یک بار خودت دیدی که داره سیگار می کشه دیگه دوست شدی باهاش رفته تمام اینارو عموم بهم گفت

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۴:۳۷ ب٫ظ
Avatar
H∀ⓂΞD20
ShellEX.dll

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 3661
تاریخ عضویت:

۱ بهمن, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

ممنونم از تمامی دوستان وآشنایان که با تشریف فرمایی خودشون به این تاپیک موجب تسلی خاطر و شادی روح و روان اینجانب شدن ...

سپاس از همگی

 

بله تقریبا این نصیحت هایی که شما میکنید رو دیگران هم بهم گفتن . مثلا همین زیر بار نرفتن مسئولیت ...

داش سینا ما از اون آدماش نیستیم که به خاطر خدمت از این کار بکنیم
من میتونستم معاف بشم ولی دنبال کاراش نرفتم ... حالا شاید نمیشد اما شایدم میشد
درسته این سربازی خیلی از نظر کاری و مالی و درسی خیلی مشکل ساز میشه و کلا آدمو ۲سال میندازه عقب که برای من خیلی مشکل ساز شده ... اما بالاخره حسن هایی هم داره ،، من خیلی علاقه داشتم که سربازی توی شهر خودم نیوفتم و خیلی هم دور بیوفتم که باری تعالی این آرزوی منو برآورده کرد که حداقل یه دلخوشی داشته باشم
خوشبختانه مشکلی از نظر دوری از خانواده ندارم چون بیشتر اوقات تنها بودم
بالاخره سربازیه و سختیش دیگه ... اون سختیش هم برام خوبه
اصن خوشم از سپاه و نیروی انتظامی هم نمیاد
فقط ارتش .... اصن جانم فدای ارتش
حالا زمینی -هوایی - زیر زمینی - آبی - خاکی - اصن فرقی برام نداره
من یه آدم الکی خوش هستم ... این مدت رو هم به هیچیم حساب نمیکنم ، بالاخره این مدت هم میگذره حالا با سختی بیشتر
ولی خب فک نکنم بیش از ۱.۵ ماه اونجا بمونم ، برمیگردم همدان

جاداره از اینجا جداگانه از آقا قمیشی هم تشکر کنم که با خاطرات بسیار شیرینشون موجب تسلی خاطر من میشن ... من خب باید یکمی اونجا بمونم ، آدمای اهل حال رو بشناسم یه چندتای رفیق پیدا کنم بعد که جاپام محکم شد برم با منگنه بزنم وسط سر امثال اون یارو صدا کلفته
من از راه نرسیده چنین کاری بکنم که خیلی ستم میشه
اون بحث سیگار رو هم جسارتا اصن بهش فکر نمیکنم ... گور بابای فرمانده میخوام ۱۰۰سال سیا اصن باهام دوست نشه ... کلا خوشتم از دود و دم نمیاد ... حالا شاید یه ۱۳بدری یه پکی به این قلیان بی تربیت زدیم ... اما کلا این راه برا من جواب گو نیست

....

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۵:۰۹ ب٫ظ
Avatar
.sina
تهران

کاربر هدفمند
Members

ویرایشگر کامنت
تعداد نوشته ها: 599
تاریخ عضویت:

۲۷ دی, ۱۳۹۱
sp_UserOfflineSmall افلاین

آقا مبانی داداش بچه خوب باشم یا نه درسته به خاطر دو سال تمام زندگی تو نابود کنی و از زندگی بیوفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آقا حامد داداش من نگفتم شما از این کارا میکنی کلی گفتم واسه در رفتن از خدمت چه کارا میکنن 

به خوشی بگذره و به سلامتی برگردی 

1447771626 تالار گفتگو کرم بین و لطف خداوندگار     /       گنه بنده کرده ست و او شرمسار

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۵:۵۵ ب٫ظ
Avatar
مجتبی
کرمان

معاون انجمن
Members

معاون

Moderators
تعداد نوشته ها: 22934
تاریخ عضویت:

۳ خرداد, ۱۳۹۰
sp_UserOfflineSmall افلاین

سلام 

خواهشا آقا حامد خودشون این پست ها رو حذف کنن و لطف بفرمایید ادامش ندین. birddone

۱۴ مرداد, ۱۳۹۳
۱۰:۰۹ ب٫ظ
Avatar
ghomeyshi

کاربر متخصص
Members

ناظم
تعداد نوشته ها: 2158
تاریخ عضویت:

۱۲ فروردین, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

 آقا قمیشی چرا بچه مردمو از راه به در مرکنی تو خدمت سیگاری بشه بعدا بیچاره میشه

 

شما ظنز حرف منو نفهمیدی . اون ضرب المثل معروف رو اگه شنیده بودی ازش خواهش میکردی سیگاری بشه !

 

کلا من اینایی که میگم همه شوخی هستن . به من چه کی چی میکشه 

گیســـــو مــیان واژه برایم رهــــــــا نکن /
من از تبار واژه ی سرخ ســـــــــــیاوشم /
بـــــانو ! به قول حضرت استاد " شهریار " /
عاشق نبوده ای که بفهمی چه میکشم

۱۵ مرداد, ۱۳۹۳
۰:۰۱ ق٫ظ
Avatar
Hanif

ناظر انجمن
Members
تعداد نوشته ها: 2463
تاریخ عضویت:

۸ اردیبهشت, ۱۳۹۱
sp_UserOfflineSmall افلاین

درود 

سیاوش جان اون ضرب المثل رو همه نشنید هرکی خدمت رفته میدونه خدمت تا چشم به هم بزنی تموم میشه ولی، ولی ....... چشمت چیز میشه !!!!!!!!

این حرفا همش باب مزاح بود دیگه دوستان ادامه ندن که مجبور به اعمال قانون بشیم wink

باتشکر از همه دوستان چه خدمت رفته چه نرفته 

شب خوش

۱۵ مرداد, ۱۳۹۳
۳:۴۱ ب٫ظ
Avatar
reza.fa

کاربر عالی
Members
تعداد نوشته ها: 117
تاریخ عضویت:

۱۵ اسفند, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

سلام. البته من از خدمت و داستانهاش حرفی نمیزنم اینجا اما با اجازتون فقط برای شادی روح آقا حامد یه عکس براتون آپلود میکنم.

به تعداد پست ها توجه کنید... توی این مدت ایشون خیلی زحمت کشیدن توی فروم. موفق باشید و سلامتImage Enlarger

۱۵ مرداد, ۱۳۹۳
۴:۱۹ ب٫ظ
Avatar
H∀ⓂΞD20
ShellEX.dll

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 3661
تاریخ عضویت:

۱ بهمن, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

ینی آقا رضا واقعا دمت گرم ... خیلی حال دادی... دلم واسه اون آواتارم هم تنگ شد
به معنای کلمه شاد شدم
عجب ...

آقا قمیشی هم خیلی جوون بوده ...fun

....

۱۸ مرداد, ۱۳۹۳
۹:۲۴ ق٫ظ
Avatar
H∀ⓂΞD20
ShellEX.dll

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 3661
تاریخ عضویت:

۱ بهمن, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

دوستان من دیگه دارم میرم اعزام ...

خدا نگه دار همگی ... امیدوارم هرچه زودتر بتونم برگردم کنارتون

خــــداحــــــــــــــافــــــــــــظ


طبق قوانین این انجمن نیاز به پاسخ به این پست نیست
البته ماکه تا حالا رعایتش نکردیمfun

....

۱۸ مرداد, ۱۳۹۳
۱۰:۲۲ ق٫ظ
Avatar
یاشار
آبادان

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر کامنت

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 1969
تاریخ عضویت:

۷ خرداد, ۱۳۹۳
sp_UserOfflineSmall افلاین

ای بابا حامد جان تو هنوز نرفتی که !!!

بابا بیا برو حالا اگه رفته بودی ۱۵ ماه از خدمتت گذشته بود . در ضمن آش هم ندادی یادت باشه

خدا پشت و پناهت مرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررد fun

پرسیدند : بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم جهنم است بهشت بی دوست .

۲۱ شهریور, ۱۳۹۳
۴:۵۵ ب٫ظ
Avatar
H∀ⓂΞD20
ShellEX.dll

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 3661
تاریخ عضویت:

۱ بهمن, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

سلام به همه ی دوستان گلم

من بالاخره برگشتم ... و از این به بعد کنارتون هستم
فقط اگه بخوام تو یه جمله این یه ماه و اندی رو که آموزشی ۰۳ بودم توضیح بدم فقط میتونم بگم خدارو شاکرم که زنده و سالم برگشتم خونه
اونجا خیلی خیلی خیلی افتضاحه ....اصن فکرشو نمیکردم با این اوضاع روبه رو بشم
حالا من قسر در رفتم و با زرنگی 

و اینا خودمو از آموزش و رژه و اینا معاف کردم و رفتم تو رکن۳ ستاد گردان و همش با کامپیوتر بودم ... خدارو شکر ...
تا یه کار سخت و مسخره میدادن به توصیه آقا قمیشی از این کارا میکردم 
و خودمو میزدم به مشنگ بازی و اینا تا آخرش بهم مسئولیتی نمیدادن ولی وقتی کار راحت وجود داشت من همیشه اونجا بودم
حالا با کار سخت آدم خودشو سازگار میکنه ولی با جنگ اعصاب نمیشه کنار اومد .... ساعت ۴.۵ بیدارت میکنن بعد باید برای یه محوطه ی بزرگ رو تمیز کنی ... حالا این منطقه نظافت برای همه هست ولی خداییش خیلی زور داره دونه دونه برگ ها درختا رو که ریخته زمین با دست جمع کنی ... ینی من حاضر بودم ۲ پاس توشب نگهبان اسلحه خانه میبودم ولی برگ جمع نمیکردم ...
ما خوبشون بودیم با دیپلمی ها و زیر دیپلمی ها و بیسواد مثل حیوون رفتار میکردن
ینی اونجا یه سرباز کم سواد = گوسفند

یه ستوان۳ وظیفه که هر رو از تر تشخیص نمیده و مثلا لیسانسه چنان خودشو برای سرباز بدبخت بزرگ نشون میده که بیاو ببین با این حالت
رفتار میکنه که سرباز این حالتی بشه

حالا مثلا ما که خوب بودیم ...
اون بحث سیگار هم داخل پادگان یه عالمی داره واسه خودش به عقیده من تو اونجا بعد ازتعداد برگ درختان خشک شده ،، سیگار زیاد هست و راحت پیدا میشه ... البته برای مشتاقانش چیزای دیگه ای هم هست

نوک سوزنی استعداد سیگار داشته باشی اونجا یه سیگاری حرفه ای و واقعی میشی ... نشی یه کاری میکنن بشی  مگر در موادی که فرد دارای اراده ای قوی باشه... ینی :
قبل سربازی => laugh

حین سربازی =>

بعد سربازی =>

و بعد خدمت برای سربازان فعالتر =>

 

خنده دار ترین تنبیه اونجا ( برای گروهان ما ) که منم توشون شرکت میکردم جشن پتو نام داشت که به این صورت بود که تمامی راه های تهویه هوای آسایشگاه بسته میشد و سربازان پتویی رو  روی سر خود می انداختند 

و به مدت نیم ساعت بشین و پاشو را تمرین میکردند تا سربازان یا همون فداییان وطن اینجوری 
بشن ...
ینی کرکر خنده ای داشتیم خداییش

من گروهان ۴ گردان ۶ بودم ... ۲ تا آسایگاه ۳۰۰نفره ،،۴-۵ سال پیش ساختن ((البته به فرموده )) که ما تو یکی از اونا بودیم ... حالا آقا قمیشی اگه آدرس شاید شما بدونی کجاست ...
از درب دژبانی که بری بالاتر ،، نرسیده به ستاد فرماندهی مرکز میپیچی سمت راست و مستقیم میری تا برسی به آتشنشانی و حمام واتکا  ... دقیقا پشت آتشنشانی و اتکا یه دشت بزرگ هست که تو اونجا آسایشگاه ساختن .... تا کنار خیابون ۲۰۰متر فاصله داشتیم که خداوکیلی همون رد شدن ماشین هارو که نگاه میکردیم کلی تو روحیه مون تاثیر داشت

آها یادم اومد ./... یه کافه ملاقات بیرون پادگان هست که باید از لای سیم خاردار ها بری بیرون پادگان بعد و بری ملاقات که معمولا جمعه ها میرن!!!! ما رو به روش بودیم ...
ستاد فرماندهی گردانمون هم روبه روی ترابری موتوری ،، جنب سوخت رسانی هست ... که یه جوی آب از جلوش رد میشه

دونستی کجاست !!! چون خودم ک نفهمیدم چی گفتم
اصن وللش ... مهم اینکه من الان از اون خراب شده زدم بیرون و پیش شمام

بازم سلام

کاربران زیر از H∀ⓂΞD20 برای ارسال نوشته مفید تشکر کرده اند:

.Mahdi

....

۱۹ مرداد, ۱۳۹۴
۶:۵۵ ب٫ظ
Avatar
H∀ⓂΞD20
ShellEX.dll

ناظم انجمن
Members

ویرایشگر
تعداد نوشته ها: 3661
تاریخ عضویت:

۱ بهمن, ۱۳۹۲
sp_UserOfflineSmall افلاین

دوستان عزیز سلام

بنده مدتی نبودم یکماه و نیمی شد که نبودم ، فراموش کرده بودم که به شما اطلاع بدم که نیستم ، عذر میخوام

تعمیرات منزل داشتیم و امکان دسترسی به سایت رو نداشتم
حالا هم در ایام پایانی تعمیرات هستیم و منم برگشتم

میگم ینی اونایی که نگران من بودن از نگرانی دران ، من زنده ام flower2sf-laugh_giffun

کاربران زیر از H∀ⓂΞD20 برای ارسال نوشته مفید تشکر کرده اند:

emad.ef, حـ‍‌؁ـا مـ؁ـد αquα, MOHAMMAD99, erfan1393, یاشار, شهریار (onlypet.ir), َAMIN

....

۲۰ مرداد, ۱۳۹۴
۰:۱۰ ق٫ظ
Avatar
حـ‍‌؁ـا مـ؁ـد αquα
mashhad

کاربر نمونه
Members
تعداد نوشته ها: 816
تاریخ عضویت:

۲۸ آبان, ۱۳۹۳
sp_UserOfflineSmall افلاین

خوشحالم که برگشتیدvarjeverygood

کاربران زیر از حـ‍‌؁ـا مـ؁ـد αquα برای ارسال نوشته مفید تشکر کرده اند:

H∀ⓂΞD20, شهریار (onlypet.ir), َAMIN
شما مجوزی برای ایجاد نوشته ندارید
منطقه زمانی انجمن:Asia/Tehran

بیشترین کاربران آنلاین:1031

افراد آنلاین کنونی: آراز, Ali-g 1367
149 مهمان

مشاهده کنندگان کنونی این صفحه:
1 مهمان

برترین نویسندگان:

مجتبی : 22934

ΡARSA : 4189

alirezaj : 3752

H∀ⓂΞD20 : 3661

حسنHTB : 3111

HAMID ESKANDARI : 2608

آمار کاربران:

مهمان: 575

اعضا: 33944

مدیران انجمن: 15

مدیر کل: 1

آمار انجمن:

گروه ها: 7

انجمن ها: 239

موضوعات: 7675

نوشته ها: 164288

جدیدترین اعضاء:

parsa81, sajjad447, Aliarshia, mortezaSO, sevda13, alikameyabfar

مدیر کل: شهریار (onlypet.ir): 3003

آخرین ارسال های انجمن

آخرین دیدگاه ها