فلاورهورن FlowerHorn | صفحه 2 | شناخت انواع ماهیان زینتی اب شیرین

با خوندن این پستها منم یه کامنت بی ربط بگم

یه تانک داشتم که ۲ تا اسکار خیلی بالغ توش بودن و تو پارکینگ بود و نور مختصری تو روز از بیرون بهشون میخورد و مدتها بود اینا باهم تو یه تانک بزرگ بودن . منم مجرد بودم و یه وقتایی ۴-۵ شب هم خونه نمیومدم و کلا رسیدگی و غذا دهی زیادی به اینا نداشتم و این زوج خوشبخت یکی دوسال اونجا بودن و بخاطر اینکه اونجا کمی تاریک بود و شاید در ۲۴ ساعت یه نفر هم از اونجا رد نمیشد خیلی به اونجا و شرایطشون عادت داشتن و من مطمئن بودم اگه پیرانا هم تو اون تانک بندازم فورا میخورنش . باری

یه بار بعد از یکی دوماه رفتم براشون سیفون کنم . تانک هم کمی ارتفاع پایش بالا بود و ارتفاع خود تانک هم ۷۵ بود . به سختی دستمو کرده بودم تو داشتم سیفون میکردم یهویی دستم در رفت سیفون خورد تو سر ماده . نره حمله کرد چنان گازی گرفت که من دقیقا احساس کردم برق منو گرفت . چون منو زیاد برق گرفته حالتشو خوب میدونم . دقیقا همچین شوکی بهم داد . منم دستمو کشیدم اما بجای اینکه به سمت بالا بکشم ناخودآگاه به سمت بدن خودم کشیدم و تو یک آن آرنجم بشدت خورد تو شیشه و شیشه ی جلوی تانک نصف شد و تقریبا ۷۰۰ لیتر آب ریخت روم . شانس آوردم تو پارکینگ بودم و اب وسایل خونه رو نابود نکرد . خودم که تا ۴-۵ دقیقه شوک بودم . بعد دیدم اسکارا دارن بال بال میزنن رفتم تو یه لگن انداختمشون . نمیدونم اون شرایط چرا باعث شده بود این اسکارا اینقدر هار بشن . نفهمیدم بخاطر نور کم بود یا تنهایی یا بی تردد بودن اونجا یا چی . واقعا خیلی مهاجم بودن . باور کنین اون موقعا از این اسکارام بیشتر میترسیدم تا دوبرمن مادم . دوبرمن که کلا به هر چیزی که بجنبه واکنش داره و پارس میکنه و اینقدر وحشیه و خیلی جاهای اروپا نگهداریش ممنوع شده و معروفه که میگن گشنش بشه صاحبشم میخوره ، وقتی میومد جلوی تانک اینا کاملا تواضع میکرد . کوتاه اومدن سگ هم این مدلیه که رو پاهای عقبش میشینه و گوشهاشو خم میکنه و دمشو هی به چپ و راست میچرخونه و بجای پارس کردن زوزه خفیف میکشه . باور کنین من که مثلا ۴-۵ روز نمیومدم خونه و کسی هم به این بدبخت غذا نمیداد وقتی برمیگشتم جرات نداشتم برم تو پارکینگ و از زیر در براش غذا میدادم و تقریبا یه ساعت بعد میرفتم داخل . اینکه میگن دوبرمن گشنه بشه صاحبشم میخوره من واقعا قبول دارم . یه بار من عید رفتم اتفاقی با دوستام شمال و به پدرم زنگ زدم که به دنجر غذا بدین . پدرمم لطف کرده بودن فرداش با خانواده رفته بودن مسافرت . فکر کنم ۷-۸ روز بعد خوشحال اومدم خونه . البته یکمی حال عادی نداشتم . رفتم داخل خونه و در پارکینگ رو باز کردم و کار خدا لای در رو مثلا به اندازه ی ۱۴-۱۵ سانت باز کردم که دندونای دنجر تو ۱-۲ سانتی متری دماغم بسته شد . واقعا اگه یکمی جلوتر بودم یا لای در بازتر بود بینی بنده رو بجای نهار خورده بودن ایشون . اما به دور از اغراق اینو میگم که واقعا اگه از اسکارا نمیترسید هم لااقل کاملا ازشون حساب میبرد

دوستان ببخشید پرچونگی شد . یاد قدیم افتادم دستم گرم شد به تایپ کردن . میدونم با موضوع تاپیک سنخیتی نداره . بعدا خوندینش پاکش کنین بیزحمت